۱۳۸۹ مرداد ۹, شنبه

اعتراف کن دخترک

بايد بگويی بوده. بنويسی بوده. حالا تو بگو نبوده. بگويی من اصلا روحم هم از اين حرف ها خبر ندارد. ميگويند کمکت می کنند تا به ياد بياوری که بوده. ميگويند بنويس که برای ... کار می کرده ای. من کجا و ... کجا؟ ميگويند بنويس با ... رابطه داشته ای. لا اله الا الله . بنويس ... با ... رابطه داشته است. پناه می برم به خدا. بنويس اين. بنويس آن. شايد روزی ۱۰ قرص. مجبورت کنند که بخوری.دوستی که در زندان يافته ای برايت می گويد: کاش می فهميدند کسی که "خود"ش را برای خدا شکسته ديگر جايی برای شکستن ندارد. کسی که خدا را دارد دروغ نمی گويد. کسی که خدايش بزرگترين است غير خدا برايش حقير است و برای حقير به زانو درنمی آيد... و تو باور داری که همه چيز رفتنی است جز آن چه رو به سوی او دارد. کل شی هالک الا وجهه. باور داری که فقط خداست که باقی است و ظلم رفتنی است. اعتمادت همه بر خداست.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر