در واقع نقطه صفر تاریخیای وجود ندارد. بدون قبول قانون، تغییرآن ممکن نیست. زیرا به محض نفی کلیت قانون، از درون دولت- ملت وبالطبع از درون میدان سیاست به بیرون پرتاب میشویم. سیاست از درون قانون آغاز میشود ( تاکید براجرای قانون) و در ادامه خود او را نیز دربر میگیرد (تلاش برای تغییرقانون). تغییر قانون اساسی دستاورد پایانی است. برای به صدا درآوردن و نشان دادن سویههای غیر دموکراتیک قانون اساسی راهی نیست جز شکستن فرا روایت حاکم بر قانون، مناظره با خود متن و تضعیف هژمونی مفسران غیردموکراتیک آن. در واقع لازمه تغییر قانون، ساماندهی دیگری- مفسر و تضعیف روایت مفسرحاکم از آن است. چه چیزی بهتر و کم خطرتر از این برای حاکم تا مخالفانش سخنوران رگ گردن ورم کردهای باشند که جایی بیرون افتاده از میدان سیاست، گیس توهم را شانه میکنند. در این موقعیت، خواست اجرای بدون تنازل قانون اساسی، سیاستی عمیقا رادیکال.....
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر